در باب معذرتخواهی
- ببخشید.
- بخشیدم.
این دیالوگ ساده بر پایهی دادستدهای مختلفی شکل گرفته است. تجربههای ما از عذرخواهی کردن و عذرخواهی شنیدن در شرایط و مضمونهای متفاوتی رخ دادهاست. (شاید مثال، مصداق و هر گونه سعی بر تعمیم اینگونه مسائل یک تلاش بیثمر برای رساندن پیامی حاصل از درون نگری باشد.). عذرخواهی در پی رساندن آسیب، آزار و انجام هرگونه عمل ناخوشایند در مورد فرد عذرخواهی شونده، اتفاق میافتد. این درخواست در درون خود دو پیام اساسی را به مخاطب میرساند. اول، آگاه کردن مخاطب از آگاه بودن از انجام عمل ناخوشایند( به صورت عمدی یا سهوی ) و دوم ابراز ناخشنودی از انجام آن عمل. له کردن پای کسی در اتوبوس یا مترو هنگاه پیاده شدن از آن بنا بر واکنش فرد له کننده میتواند واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته باشد. اگر پای کسی را له کنید و به روی خودتان نیاورید. دو حالت در مورد شما اتفاق افتاده است. یا اینکه از له کردن پای فرد مقابل آگاه نیستید یا اینکه آگاه هستید ولی له شدن پای طرف کناری در هنگام پیاده شدن از یک وسیلهی نقلیهی عمومی شلوغ را امری اجتناب ناپذیر و فاقد نیاز به عذرخواهی از قربانی تلقی میکنید. در آن سوی میدان، له شده، به این دو احتمال در احوالات شما آگاه است و با عدم دریافت معذرتخواهی از طرف له کننده، از هشداری مبنی له شدگی مانند آآی، داد مانند هوووی، فحش، ناسزا و یا در مواردی از مقابله به مثل استفاده خواهد کرد. (البته دوستانی وجود دارند که در صورت خفیف بودن درد سکوت اختیار میکنند، اما ما فرض میکنیم له شدگی به قدری باشد که شما خیلی دردتان بگیرد). در این واکنش نیز دو هدف دنبال میشود، اگر له کننده نااگاه است، آگاه میشود و اگر هم آگاه است و به روی خودش نیاورده، اعتراضی به رفتار فرد صورت میگیرد. اما چرا ما قصد داریم فرد مقابل را از عمل خود آگاه کنیم؟ فردی که ما به احتمال خیلی زیاد دیگر در زندگیمان ملاقات نخواهیم کرد و دردی جسمانی که فقط با گذشت زمان التیام مییابد، تلاش ما برای آگاه شدن له کننده از کجا سرچشمه میگیرد؟ در حالتی که احتمال میدهیم له کننده از عمل خود آگاه است اما به روی خود نیاورده است نیز ما به دنبال اعتراض به فردی هستیم که در مقابل هیچگونه خسارتی به ما نخواهد داد(فرض کنید انگشتانتان نشکستهاند) چه سودی در این اعتراض ما را وامیدارد که وارد میدان شویم؟ له شونده که به لهشدگی خود واقف است، میخواهد تاییدی مبنی بر خطای فرد مقابل دریافت کند. این ناراحتی و یا عصبانیت که در پی رنج جسمی بدون اختیار باعث بهوجود آمدن رنج روحی میشود برای له شده نیاز به دلیل و تایید دارد. عدم دریافت واکنشی از له کننده، این فکر را به ذهن له شونده متبادر میکند که مبادا بیدلیل عصبانی شده است. آدمها در اتوبوس و متروهای شلوغ له میشوند در هم میلولند و به هم فشار میآورند اما کسی معذرت نمیخواهد، همه میدانند سوار شدن به یک اتوبوس شلوغ همانا و چسبیدن با فشار به نفر کناری همانا. اما در مورد له شدن پا موضوع متفاوت است و له شده این عمل را امر ذاتی اتوبوس شلوغ نمیداند. با ابراز هشدار از طرف له شده، فرد صلاحیت خود را مبتنی بر عصبانی شدن اعلام میکند. با اینکه انتقال این پیام پس از عدم دریافت عذرخواهی از له کننده صورت میگیرد، بعد از حصول اطمینان از آگاهی له کننده، له شونده باز منتظر عذرخواهی میماند. اینبار انتظار برای عذرخواهی به دنبال هدف دوم است. این هدف وادار کردن لهکننده به ابراز پشیمانی، شرمندگی، توجیه(توجیهی که مبتنی بر عوامل غیرقابل کنترل از طرف لهکننده باشد) و درخواست لهکننده برای رضایت له شده است. همهی این اهداف بیانگر خواستهی له شده برای انتقامجویی ست. اگر له کننده از کردهی خود ابراز ناراحتی کند یعنی وی در مقابل آسیبی که رسانده آسیبی دریافت کرده، شرمنده است، یا نیازمند بخشش. بخشیدن قدرتیست که لهکننده به لهشونده میدهد تا در مقابل رنج خود سهمیهای از طرف مقابل دریافت کند. داد و ستد قدرت و رنج و یا عذاب وجدان و درد جسمانی. اما سناریو میتواند به صورت دیگری پیش برود. اگر در همان لحظهای که له شدگی اتفاق افتاد فاعل مسئله عذرخواهی کند. مفعول را وادار به بخشش خواهد کرد. ابراز شرمندگی و چهرهی پشیمان و منتظر بخشش، هر لهشده ای را نرم میکند. در مواقعی که فاعل از عمل خود آگاه نیست نیز میتواند با دریافت هشدار هدف دوم مفعول را به ثمر برساند و همه چیز را ختم به خیر کند. با اینکه آدمها خیلی کارها را بدون صداقت انجام میدهند و تظاهر کردن در خیلی اوقات راحتتر از روراست بودن است. معذرتخواهی بدون صداقت ارزشمندتر و سختنر است. وقتی کسی که بدون اینکه به صورت درونی از کار خود پشیمان باشد معذرتخواهی میکند، ارزشی که برای فرد مقابل -هرچند دور و هرچند ناآشنا- قائل است را نشان میدهد. له کننده به راستی دچار عذاب وجدان و درد روحی نمیشود اما بههرحال هیچکس منکر این نیست که له کننده به صورت مستقیم باعث آزار له شونده شده است و باید تلاشی برای جبران واقعه بکند. عذرخواهی سریع مبادلهای برد-برد برای طرفین است. بخشیدن لهشدگی عصبانیت را فروکش میکند و باعث میشود فرد شروع به فراموشی درد کند. اما بدون دریافت عذرخواهی بخشیدن محلی از اعراب ندارد، حتی وقتی نیاز به بخشش داریم، تا هدف اولیهی عذرخواهی تامین نشود، هنوز معلوم نیست که فرد در مقام بخشش هست یا نه، هرچند در درون لهشده خواهان بخشیدن است تا هرچه سریعتر مسئله را برای خودش فیصله دهد. گاهی آدمها مدت زیادی منتظر عذرخواهی میمانند، گاهی ماهها و شاید سالها. شابد حتی طلب عذرخواهی هم نکنند و شاید هیچوقت نبخشند.
-
-